معنی از مواد منفجره

فرهنگ فارسی هوشیار

منفجره

منفجره در فارسی مونث منفجر بنگرید به منفجر (اسم) مونث منفجر: } مواد منفجره ‎. {


مواد

(تک: ماده) از ریشه ی پارسی ماتک ها وادگان (اسم) جمع ماده یا مواد اولی (اولیه) . ماده های اصلی هر چیز مثلا انواع معادن که از آنها آلات و ادوات مختلف سازند. یا مواد ثلاث (ثلثه) . مراد وجوب امکان و امتناع است یا مواد خام. ماده هایی که از راه کشاورزی یا تربیت اغنام و احشام بدست آید.

لغت نامه دهخدا

منفجره

منفجره. [م ُ ف َ ج ِ رَ /رِ] (از ع، ص) تأنیث منفجر. رجوع به منفجر شود.
- مواد منفجره، مواد قابل انفجار چون دینامیت و باروت.


مواد

مواد. [م َ وادد] (ع اِ) ج ِ ماده. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). مواد به تشدید دال است ولی فارسیان به تخفیف خوانند و آن جمع ماده که به معنی اصل هرچیز است. (از غیاث) (از آنندراج): سرمایه ٔ جلال و مواد تخفیف طوایف عالم. (سندبادنامه ص 76). و رجوع به ماده شود.
- مواد اربعه، چهار ارکان. عناصر اربعه. چهار آخشیج. استقصات. (یادداشت مؤلف).
- مواد اولیه، مواد اولی. ماده های اصلی هرچیز مانند انواع معادن که از آنها آلات و ادوات مختلف سازند. (از یادداشت مؤلف).
- مواد ثلاث یا ثلاثه، (اصطلاح فلسفی) مواد وجوب و امکان و امتناع است. (فرهنگ علوم عقلی جعفر سجادی).
- مواد خام، ماده هایی که از راه کشاورزی یا تربیت اغنام و احشام به دست آید، مانند شیر و پشم و گندم و جو. (از یادداشت مؤلف).
- مواد صلح، شروط و قیود صلح و بندهای آن. (ناظم الاطباء).
- مواد عقود. رجوع به عقود شود.

حل جدول

از مواد منفجره

باروت


مواد

مادهها، مخدرها

فارسی به عربی

واژه پیشنهادی

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

منفجره

پکَنده، تراکه، ترکنده


مواد

ماتکان

فرهنگ عمید

مواد

مادّه
* مواد اولیه: هر نوع مادۀ خامی که برای تهیۀ چیزی به کار می‌رود،

فرهنگ معین

مواد

جمع ماده، (عا.) در فارسی به معنای مواد مخدّر، بندهای لایحه، قانون، قرارداد و مانند آن ها، دروس، درس ها، وسایل، اسباب. [خوانش: (مَ دّ) [ع.] (اِ.)]

فارسی به ایتالیایی

فارسی به انگلیسی

مواد

Subject Matter

معادل ابجد

از مواد منفجره

437

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری